ادامه جنبش زیباسازی شهری در ایالات متحده و دور دنیا احساس میشد. بطور مثال در واشنگتن D.C. امروزه دهلی نو (New Delhi) و کانبرا (Canberra). آخرین اجرای آن بین دو جنگ جهانی بود هنگامی که عقاید برنامهریزی تاریخیاش توسط معمارانی که به خدمت دیکتاتورها گرفته شده بودند اجراء میشد. برنامههای هیتلر برای بازسازی کلی برلین هنوز غیر قابل درک باقی مانده، رم هنوز دارای بعضی عناصر از برنامه 1931 موسیلینی میباشد و شکل فعلی مسکو بیشتر به برنامه 1935 استالین تعلق دارد.
-)حومههای باغی شکل و شهرهای کوچک جدید :
درمیان آخرین سالهای قرن 19، سه جریان فکری از برنامهریزی در بریتانیا به کنار یکدیگر آمدند و در یک حرکت که وسط ابنزر هاوارد (Ebenezer Howard) پایهگذاری شد و در اولین کتابش بنام باغشهرهای فردا گرد آمدند (Cities Of romorrow) بعنوان یک تصور غیر عملی اجتماعی خود آموخته، عقاید هاوارد توسط تجاربش در ایالات متحده و آرمان گرائی و اصلاحات اجتماعی مقدماتی شکل گرفته بود. هدف هاوارد از باغشهر یک ترکیب منحصر به فرد از عناصر بود. دارای ترکیبی از بهترین گزینهها از شهر و کشور در یک سکونتگاه با یک جمعیت محدود که در یک سرزمین سبز از منطقه باغی شکل قرار گرفته بود. این سیستم برنامهریزی شده از سکونتگاهها که هاوارد «واحدهای اجتماعی» نامیده بود توسط یک راهاهن درون شهری به مرکز شهر متصل میشد. این دیدگاه نقش نهائی نبود بلکه شامل جزئیات از فرآیند عملکرد بود که این شهرها را بوجود میآورد و از حرکت آنها جلوگیری میکرد.
این عقیده یک طرح غیرعملی بود. این عقیده کاملاً قابل اجرا بود. هاوارد و همکارانش انجمن باغشهر را برای انتشار عقایدشان بوجود میآوردند و شرکت پیشرو باغشهر را جهت اجرای آن تأسیس کرد. لچ ورس (Letch Worth) در 34مایلی لندن اولین باغشهر بود. که بین سالهای 1905 تا 1910 ساخته شد. سکونتگاه بعدی شهرک باغی همستد(Hampatead)بود که بدنبال باغشهر ولوین (Welwyn) قرار گرفت. از آنجائی که عقیده باغشهر بر روی برنامهریزی و خانهسازی بریتانیائی بین دو جنگ جهانی تأثیر گذاشته بود، بیشتر اجتماعات برنامهریزی شده که ساخته شده بودند به حاشیه شهرهای متروپلیس گسترش یافته بودند.
تأثیر عقاید باغشهر بر روی برنامهریزیها به سرعت انتشار یافت.